ترحم و دلسوزي نسبت به بينوايان | شهید نطنزیان
تحصیلات ابتدایی
تحصيلات ابتدايي را در زادگاه خود به پايان رساند چون بضاعت مالي خانواده او متوسط بود، به تحصيلات خود ادامه نداد. از طرفي هم دوست داشت كه كار كند و پولي بدست آورد لذا با ترك تحصيل به كاركردن مشغول شد. او يك كارگر صادق و مومن به انقلاب و اسلام بود از وقتي كه خودشناس شد، عاشق كار نيك و خدمت به مردم بود.
زرق و روزی حلال
هميشه می گفت انسان بايد از راه حلال روزی خود را به دست آورد ، هيچگاه حاضر نبود لحظه اي از اوقات خود را به بطالت بگذراند. با اين نگاه به زندگي بود كه از سن 14 سالگي كار مي كرد و از دست رنج زحمات خود امرار معاش مي نمود و مخارج خانواده را هم مي پرداخت. پيوسته به ديگران توصيه مي كرد كه سعي كنيد تحصيل نماييد تا در آينده فردی مفيد و موثر برای جامعه باشید.
شغل قنادی
تا سن بيست سالگي در مغازه قنادي كار مي كرد، در سال 56 براي خدمت سربازي به پادگان كرمان اعزام شد، چند روزي از اعزام وي نگذشته بود كه برگشت. زيرا در قرعه كشي معاف شده بود، از اين جهت بسيار خوشحال بود زيرا بنا به اعتقاد او سربازي در رژيم پهلوي به معناي پاسداري از منافع آمريكا و حفظ تاج و تخت شاهنشاهي بود.
مي گفت چقدر اَسَفناك است براي مردمي كه جوانان آنها بايد دو سال از عمر خود را براي حفظ منافع امپرياليسم آمريكا بيهوده هدر دهند.
بعد از اينكه وضعيت خدمت وظيفه اش مشخص شد، مغازه اي محقر و بسيار كوچك براي خودش باز کرد و به شغل قنّادي پرداخت و شبانه روز در پشت كوره گرم و تفتيده آتش، سرگرم كار بود.
ترحم و دلسوزي نسبت به بينوايان
يكي از بارزترين خصيصه هاي اخلاقي او، ترحم و دلسوزي بسيار زياد نسبت به بينوايان و مردم رنج ديده بود. بنا به باور او بيچارگان و مستضعفان جامعه قشر محروم و زحمتكش هستند كه تازيانه هاي چپاولگري و دزدان جامعه دائما بر بدن آنها وارد مي شود و بر زخمهايشان مي افزايد، با چنين بينش و تفكری كه نسبت به محرومين جامعه داشت هرگاه فرد مستمندی به مغازه اش مي آمد تا جایی كه امكان داشت، پول از او نمي گرفت يا اينكه در برابر پول، كالاي بيشتري به او مي داد.
صادق و مخلص
او انساني مهربان، غيور و فداكار بود. با افراد خانواده و همه دوستان هميشه مثبت نگر بود. با هر كسي پيمان دوستي مي بست، در دوستي ثابت قدم ، صادق و مخلص بود.
در گفتار و رفتار او رنگ شائبه به چشم نمي خورد. ايمان او به خدا و اسلام بسيار محكم و استوار بود و در اثر همين ايمان راسخ به اسلام بود كه در سال 57 در اوج شورش مردم ايران بر عليه رژيم سفاك پهلوي او نيز همانند هزاران مسلمان ايراني به فرمان امام امت در تظاهرات خياباني ضد رژيم شاه شركت فعالانه داشت و ديگران را هم كه نا آگاه بودند براي مخالفت با رژيم پهلوي تشويق و ترغيب مي نمود.
جوانمرد و فداکار
فداكاری وجوانمردي او زبانزد همه كساني است كه او را مي شناسند و يا با او را در رابطه مستقيم بودند. اگر كسي چيزي از او طلب مي كرد و انتظار انجام كاري را از او داشت با آنچه در توان داشت سعي مي كرد خواسته او را برآورده نمايد.
براي شهداي جنگ احترام زيادي قائل بود. هر گاه شهيدي را از جبهه هاي حق علیه باطل مي آوردند كار خود را ترك مي نمود و در تشيع جنازه شهيد شركت مي كرد.
علاقه وافري به امام امت داشت. پس از پيروزي انقلاب چند بار براي ديدن امام به قم رفت و امام (ره) را در مدرسه فيضيه ملاقات نمود. مصطفي در سن بيست سالگي ازدواج نمود و صاحب یک پسر شد.
داوطلب شهادت
به گفته همزمانش، يكي از سربازان جان بركف امام زمان (عج) بود كه هيچگاه به دشمن زبون پشت نكرد و همواره در طول دوران خدمت تا زمان شهادت در مقابل دشمن ايستاد او از اولين كساني بود كه براي گشتهاي شناسايي و رزمی داوطلب مي شد. هميشه سعي مي نمود با تمام دسته هاي گشت همراه باشد و با روحيه بلند خود ديگران را تشويق به مقابله مي نمود و با ايثار گري خود هر زمان كه همسنگران او با مشكلي روبرو مي شد به ياري آنها مي شتافت.
شهادت
بیستم دي ماه 1360در آبادان بر اثر اصابت ترکش خمپاره هاي دشمن مزدور به لقاء الله پيوست و شربت شهادت نوشيد.
روحش شاد و يادش گرامي باد.
منابع:
دايرة المعارف فرهنگ اعلام شهداي استان چهارمحال و بختياري
پرونده فرهنگي شهدا، اداره اسناد و انتشارات بنياد شهيد استان چهارمحال و بختياري